Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کارشناسان سیاست خارجی موسسه مطالعاتی بروکینگز در میزگردی به بررسی ابعاد حمله نظامی ترکیه علیه کردهای سوری در شمال شرق سوریه پرداختند. آنها روی این مساله تاکید دارند که ترامپ پشت گروهی را خالی کرده است که در جنگ با داعش همپیمان آمریکا بود. در این میز گرد ، تبعات حمله نظامی ترکیه در منطقه و پیروزی ایران در سوریه بررسی شده است که که درادامه می خوانیم:

آغاز بحث با «اَماندا اِسلوت» عضو ارشد مرکز اروپا و آمریکا، (رابرت باش Robert Bosch) در بروکینگز

همانطوری که اخیرا نوشتم، سیاست دولت اوباما در سال 2014 مبنی بر کمک به «یگان های مدافع خلق (YPG)» کردهای سوری برای نبرد با داعش، از همان ابتدا حکم بمب ساعتی را داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

منافع کوتاه مدت مبارزه با داعش، منجر به اشتباه راهبردی آمریکا گردید که تبعاتش در وضعیت دردناک کنونی خود را نشان داده اند.

ترکیه – که عضو ناتو هم است -  هرگز حمایت آمریکا از این گروه کردی را نپذیرفت. «یگانهای مدافع خلق» با سازمان تروریستی ای که مدت مدیدی با دولت ترکیه در حال نبرد بوده، ارتباط مستقیمی دارند. حتی هیچ یک از سیاستمداران آمریکایی که الان از ترامپ به خاطر تصمیم فاجعه بارش در سوریه انتقاد می کنند، بر این عقیده نیستند که هم پیمانی آمریکا و «یگانهای مدافع خلق» در بدو امر تصمیم عاقلانه ای بوده است. جای تعجب است که افسران نظامی و دیپلماتهای آمریکایی تا جایی که امکان داشت به این هم پیمانی غیر قابل دفاع ادامه دادند.

از سوی دیگر، تصمیم شتابزه ترامپ برای خارج کردن مستشاران آمریکایی از مرز سوریه  و حمایت تلویحی او از عملیات ترکیه در سوریه، زیاده روی و نسنجیده بود.

فقدان هماهنگی در سیاست خارجی ترامپ وارسال پیام های ضد و نقیض اوضاع را بدتر هم کرده است. از سرگیری نبرد در منطقه ای آرام از سوریه ی جنگ زده و متلاطم، موجب آسیب دیدن غیر نظامی ها، ظهور مجدد داعش، و قدرت گرفتن ایران و روسیه ای که حامی رژیم اسد و تشنه ی نفوذ بیشتر در سوریه هستند خواهد شد.

شاید چاره ای جز خاتمه دادن به هم پیمانی با « یگانهای کردی مدافع خلق» در سوریه نبوده باشد، اما منتقدان ترامپ هم حق دارند بگویند که آمریکا نمی تواند به راحتی از هم پیمانی با کردهای سوریه خارج شود و از سوی دیگر، حیثیت اش به عنوان یک شریک قابل اعتماد نیز لکه دار نگردد. ایالات متحده باید به تلاش هایش برای یافتن راه حل سیاسی برای درگیری های داخل سوریه، حاکمیت سوریه در بلند مدت، و اوضاع امنیتی آنجا ادامه دهد.

به رغم نگرانی عمیق ایالات متحده از اردوغان، آمریکا باید روابطش با ترکیه را حفظ کند. ترکیه یک هم پیمان چالش برانگیز آمریکاست و از چهارچوب ناتو نیز به کرات عدول کرده است. برای مثال، از روسیه تجهیزات نظامی خریداری کرده و مخالفان سیاسی و رسانه ها را سرکوب می کند. اما با همه اینها، یک هم پیمان مهم با جمعیت اکثرا مسلمان ، آن هم در یک منطقه فوق العاده مهم است و با نظربه موقعیت جغرافیایی اش، به نفعش است که سوریه ای با ثبات در همسایگی اش قرار داشته باشد. ایالات متحده باید به تلاش هایش ادامه دهد تا اطمینان پیدا کند که ترکیه – که در معرض آسیب های زیادی هم قرار دارد – همچنان در مسیر تلاش برای شکست کامل داعش باقی خواهد ماند.

«کمال کیریشجی» عضو ارشد مرکز اروپا – آمریکای بروکینگز و مدیر پروژه ترکیه؛ ادامه می دهد:

رییس جمهور ترکیه رجب اردوغان با چراغ سبز ترامپ، در هفته جاری به «عملیات چشمه صلح» اقدام کرد. اینکه مداخله نظامی ترکیه در سوریه، واقعا به تحقق صلح در سوریه و به حل مشکلات رو به فزونی داخل ترکیه کمکی کند، بسیار محل تردید است.

بسیاری از آدمهای عاقل به دولت ترکیه هشدار داده اند که به قول ترکها «نبایستی با طناب ترامپ داخل چاه (سوریه) برود». به عبارت دیگر، این خطر وجود دارد که ترکیه با ورود به سوریه به درون باتلاقی به مراتب بدتر از باتلاقی که الان گرفتارش است کشیده شود. به علاوه نگرانی زیادی هست که آیا عملیات چشمه صلح می تواند معضل وجود هزاران داعشی و خانواده هایشان را بدون اینکه اوضاع داخل سوریه را بدتر کند یا امنیت داخلی ترکیه را به خطر اندازد، کنترل کند یا خیر؟

با همه اینها، حال و روز اردوغان به گونه ای نیست که گوش شنوایی برای این صحبتها داشته باشد. اردوغان بر موج ملی گرایی ای که رسانه های طرفدار دولت راه انداخته اند سوار شده و از این موج سواری برای انحراف افکار عمومی از معضلات عمیق اقتصادی کشور بهره می برد. به خاطر همین (مشکلات اقتصادی ترکیه) است که وقتی ترامپ تهدید می کند که اقتصاد ترکیه را با خاک یکسان خواهد کرد، ارزش لیر ترکیه سقوط می کند.

در داخل ترکیه نگرانی عمیقی هست که عملیات چشمه صلح، جدای از اثرش بر کاهش رای کردها به حزب عدالت و توسعه اردوغان، چه اثری براقلیت کردهای داخل ترکیه  خواهد داشت؟ رای دهندگان کرد ترکیه در آخرین انتخابات ترکیه که موجب شکست سخت حزب عدالت و توسعه در شهرهای بزرگی چون استانبول شد نقش مهمی داشتند. به علاوه، اردوغان برای عملی کردن وعده اش مبنی بر بازگرداندن آوارگان سوری به کشورشان تحت فشار است. در ضمن، وعده ی اردوغان نقض قانون «نان رفولمان (non-refoulement) در حقوق بین المللی مربوط به آوارگان و پناهندگان نیز است.

زمان نشان خواهد داد که آیا عملیات چشمه صلح سنجیده بوده و آیا محاسن و معایب آن مورد مداقه قرار گرفته بودند یا خیر؟ رویه ی سیاست خارجی ترکیه - از زمان تاسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 تا زمانی که جاه طلبی های اردوغان در فاصله سالهای 2011 تا 2015، این کشور را به سمت سرنگونی رژیم سوریه سوق داد - مبنی بر عدم مداخله در امور کشورهای همسایه بوده است. به هر تقدیر، عملیات ترکیه درسوریه به عنوان نقض بارز این سنت، در کارنامه سیاست خارجی ترکیه ثبت خواهد شد.

شاید روزی بیاید که از «عملیات چشمه صلح»  به عنوان نماد نقض نظام غربی ترکیه و سمبل متارکه ی کامل این کشور با میراث بر جای مانده ازغرب یاد شود.

«مایکل اوهانلن» عضو ارشد و مدیر تحقیقات سیاست خارجی بروکینگز؛ ادامه می دهد:

همانطوری که قبلا نوشتم، وعده های انتخاباتی ترامپ در تضاد با یکدیگر بودند. ترامپ از یک سو وعده شکست دادن داعش و القاعده را می داد و از سوی دیگر می گفت سربازان آمریکایی را از یاس و در به دری در مامویت های خارجی نجات خواهد داد.

«عمر تاشپینار» عضو ارشد غیر مقیم در مرکز امنیت و اطلاعات قرن بیست و یکم بروکینگز؛ ادامه می دهد:

این تناقض را باید چگونه حل کرد؟ آیا با نظر به تعداد کم سربازان آمریکایی در سوریه و البته کارآمدی قابل توجه حضور ایالات متحده، عقل سلیم می پذیرد که آمریکا از سوریه خارج شود؟ این تصمیم ترامپ تا چه اندازه بر قانون اساسی ای که قرار بوده به عنوان رییس جمهورآمریکا حافظ آن باشد منطبق است؟  قانون اساسی آمریکا او را به عنوان فرمانده کل قوا قرار داده و از دولت فدرال خواسته تا دفاع ملی را در اولویت بالایی قرار دهد. در وضعیتی که سربازان آمریکایی دارند با حداقل هزینه و حداکثر کارآیی از امنیت آمریکا در خارج این کشور دفاع می کنند، آیا باید به دنبال تضعیف و یا پایان دادن به این کارآیی بود؟

سرخوردگی رییس جمهور ترامپ از جنگهای دایمی آمریکا قابل درک است، اما ما در سوریه پس از سالها ناکارآمدی، دل شکستگی، و در معرض خطر بودن اروپای غربی و آمریکای شمالی به یک سیاست کارآمدی که برای ایالات متحده هزینه جانی و مالی کمی هم در برداشت دست یافته بودیم. رییس جمهور ترامپ به جای خاتمه دادن به این سیاست باید از این موفقیت خوشحال می شد و آن را حفظ می کرد.

«جفری فِلتمَن» عضو ارشد مرکز دیپلماسی بین المللی جان وایتهد در بروکینگز؛ ادامه می دهد:

عراق، لبنان، و سوریه در برخی جهات مشابهت های سیاسی دارند. سیاستمداران و فعالان سیاسی این کشورها نه تنها بر اساس هویت و گرایش فکری شان تقسیم بندی می شوند، بلکه از این جهت که به اردوگاه غرب تعلق دارند یا اردوگاه ایران، نیز قابل تقسیم بندی هستند. این تقسیم بندی سیاسی در لبنان، از زمان ترور رفیق حریری در سال 2005 - و پس از آن که «میشل عون» برای تحقق رویای ریاست جمهوری اش با «حزب الله لبنان» ائتلاف کرد و «انقلاب سرو(Cedar Revolution)» طرفداران غرب و مخالفان سوریه را به محاق برد - تا کنون در فضای سیاسی لبنان حاکم بوده است. در هر سه کشور عراق و لبنان و سوریه، افرادی که به شکل غریزی می دانند چگونه برای بقا، خود را با اوضاع تطبیق دهند، تلاش می کنند جانب گروهی را که به زعم آنها برنده خواهد شد بگیرند. تحلیل این افراد در رابطه با وضع موجود، بر پایه درک شان از قدرت و قاطعیت نیروهای خارجی منطقه و اینکه این نیروهای خارجی جانب کدام طرف سیاسی را در کشورشان خواهد گرفت استوار است.

در حالی که آمریکا هیچ واکنش جدی ای به حملات ایران به تاسیسات آرامکو در بقیق نشان نمی دهد و پس از آن هم متحدان کردش را در سوریه تنها می گذارد، بسیاری از لبنانی ها و عراقی ها به این نتیجه می رسند که الان زمان آن رسیده که با طرفهای سیاسی طرفدار ایران در کشورشان، صلح کنند. سوری ها هم که پیشتر کنار آمدن با رژیم اسد را آغاز کرده و به دنبال مصالحه با دولت سوریه بوده اند. اما خیانت آمریکا به کردهای سوری تاثیر بسزایی بر موازنه قدرت سیاسی در لبنان و عراق خواهد داشت و گروههای سیاسی ای را که در این کشورها متحد آمریکا محسوب می شوند، تضعیف خواهد کرد.

«سوزان مالونی» معاون بخش سیاست خارجی و عضو ارشد مرکز خاورمیانه ای بروکینگز؛ ادامه می دهد:

با این سیاست ساده انگارانه و بدون حاصل واشنگتن در خاورمیانه، می توان تصور کرد که تهران از تصمیم دولت ترامپ برای چرغ سبز نشان دادن به ترکیه برای حمله به شمال سوریه بسیار مشعوف است. بسیاری از انتقادهای تندی که به خاطر تنها گذاشتن کردهای سوری متوجه ترامپ شدند- که البته انتقادهای به جایی هم بودند – حکایت از آن داشتند که ایران یکی از برندگان سیاست ترامپ در سوریه بوده است. با همه اینها، نبرد سختی که برای نفوذ بیشتر در منطقه در جریان است، به سادگی ای که ممکن است از دور به نظر برسد نیست. البته ایرانی ها در واکنش به حمله ترکیه به سوریه، از این اقدام ترکیه انتقاد کرده و در عمل نیز سفر از پیش برنامه ریزی شده ی علی لاریجانی رییس مجلس ایران به ترکیه را لغو کرده و در مرز ایران وترکیه رزمایش نظامی برگزار کرده اند. هر چند که مقامات ایران دغدغه های خود را در رابطه با مداخله نظامی ترکیه در سوریه دارند، اما تهران از خیانت واشنگتن به کردهای سوری سود خواهد برد.

با همه اینها، ایران دوست دارد که هم پیمان سوری اش یعنی بشار اسد  بار دیگر کل سوریه را در اختیار بگیرد و از سویی دیگر، دمشق هم به بسترسازی برای حضور بلند مدت ایران در سوریه ادامه می دهد. از نظر ایرانی ها، جاه طلبی های آنکارا خطر ظهور مجدد داعش و سایر گروه های افراطی سنی را در پی دارد و همچنین ممکن است به شکل بالقوه سکوی پرتاب کردهای جدایی طلبی همچون پ ک ک و پژاک شود.

البته مقامات و مطبوعات ایران با یک غرور و اعتماد به نفسی که در رویکرد منطقه ای شان هم موج می زند، در حالی که واشنگتن را به خاطر«دوستی فصلی با کردها» سرزنش می کنند و با انتقاد از دمدمی مزاج بودن آمریکا شاد هستند، از همه طرفهای درگیر خواسته اند که به حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه احترام بگذارند. بی تفاوتی علنی دولت ترامپ به تعهدات آمریکا، ارزش های آمریکایی، و اعتبارآمریکا تبدیل به نقطه عطفی در امنیت منطقه و سیاست خارجی آمریکا شده است. واشنگتن به همراه شرکای منطقه ای خود به مدت نیم قرن متعهد به دفاع از خلیج فارس و منافع آمریکا در خاورمیانه در مقابل قدرتهای خارجی بوده است. دکترین دفاعی مزبور مشخصا به خاطر مداخله فاجعه بار آمریکا در عراق و عملکرد خسارت بار خودمان در جنگ داخلی سوریه رنگ باخته است. با وجود این، تا همین اواخر انتظار مداخله آمریکا به نمایندگی از شرکایش و همچنین برای منافع خودش، ستون اصلی سیاست خارجی آمریکا و امنیت منطقه محسوب می شد.

پیام تلویحی تنها گذاشتن کردهای سوری از سوی ترامپ و همچنین ناتوانی ترامپ در واکنش نشان دادن به حملات ماه گذشته به زیرساختهای انرژی سعودی ها، این است که ایالات متحده تعهد سنتی خود در خاورمیانه را رها کرده است. متحدان و همچنین دشمنان ما بر پایه همین پیام، محاسبات خود را انجام خواهند داد.

منبع: بروکینگز/ ترجمه: حامد ضرغامی

23/ 310 310

کد خبر 1310467

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: ترکیه دونالد ترامپ ایالات متحده آمریکا ایران و آمریکا ایران و ترکیه سوریه ایران و سوریه کردهای سوریه رجب طیب اردوغان بشار اسد سوریه ترکیه کردهای سوریه اربعین ایالات متحده آمریکا دونالد ترامپ پیاده روی اربعین باشگاه پرسپولیس شهرداری تهران عمران خان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۵۶۱۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اعتراف روزنامه غربگرا: ایران  سه بر صفر از آمریکا جلو است

یک روزنامه وابسته به طیف اصلاح‌طلبان می‌گوید: باید برای آمدن ترامپ آماده شویم، این روزنامه در عین حال تلویحا اذعان کرده که منطق مقاومت جواب داده و ایران سه بر صفر از آمریکا جلو است.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه هم‌میهن نوشت: «اگرچه هنوز با قاطعیت نمی‌توان گفت بازگشت ترامپ قطعی است اما باید برای بازگشت او سناریوهایی تدارک دید و باور به اینکه همه‌شان مثل هم هستند در دوران بلوغ جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست. مهم‌ترین خطر بازگشت ترامپ برای ایران، برخلاف تصور این نیست که امکان احیای برجام را منتفی می‌سازد، چون همین حالا هم بخت احیای برجام بالا نیست. اگر ترامپ بازگردد،

دو خطر اصلی متوجه ایران خواهد بود و جا دارد به این دو بیندیشند: نخست اینکه به احتمال زیاد، تکلیف اوکراین را یک‌سره می‌کند و بعید است بگذارد جنگ اوکراین بیش از این ادامه یابد. در این حالت، ایران نمی‌تواند مانند حالا نفت صادر کند. اگر صادرات نفت خام ایران از ۲۰۰ هزار بشکه در اواخر دولت روحانی به یک میلیون بشکه در روز رسیده (و آمار رشد اقتصادی‌ای که دولت به آن می‌بالد نیز ناشی از همین است) به خاطر این نیست که جو بایدن چشم خود را به روی فروش نفت به چین بسته، بلکه ناشی از جنگ اوکراین است که نمی‌توانند همزمان خریداران و مشتریان را از چند نقطه در تنگنا بگذارند. پس مهم‌ترین آسیب ایران می‌تواند کاهش فروش نفت باشد. نکته دوم اینکه ایران از سه تحول بازگشت طالبان در افغانستان، جنگ اوکراین و غزه سود برده و در اصطلاح فوتبالی سه بر صفر جلو است و ترامپ اگر بخواهد سر به سر ایران بگذارد، این برتری سه بر صفر را باید از بین ببرد. اول: ناامن کردن مرزهای شرقی و تضعیف بازار هرات. دوم: تغییر وضعیت غزه به‌گونه‌ای که ایران از آن سود نبرد و سوم: همان که در بالا اشاره شد؛ اوکراین».

هم‌میهن می‌افزاید: به یاد آوریم که در سال ۱۳۵۹ و در همان مجلس اول دو نماینده با دو دیدگاه کاملاً مخالف در غالب امور داخلی، در مورد مشترکی هشدار دادند و آن هم این که بعد از مرگ شاه ادامه گروگان‌گیری آمریکایی‌های شاغل در سفارت سالبه به انتفاء موضوع است و موجب روی کار آمدن رقیب جیمی کارتر خواهد شد. در حال حاضر ایران نمی‌تواند برای ماندن بایدن کار خاصی انجام دهد؛ مگر آنکه نقش ویژه‌ای در غزه یا اوکراین ایفا کند. اما باید برای فردای احتمالی سناریو داشت؛ فردایی که ترامپ درصدد جبران آن برتری در سه حوزه برخواهد آمد. از تحول افغانستان نفع امنیتی و اقتصادی (بازار هرات و اضافه شدن به بازار سلیمانیه)، از تحول اوکراین نفع سیاسی و اطمینان از وتوی قطعنامه‌ها در شورای امنیت سازمان ملل و از غزه نفع سیاسی چراکه اکنون به جای پیمان ابراهیم و نزدیک شدن اسرائیل به مرزهای ایران دانشگاه‌های آمریکا و حتی کانادا شاهد اعتراضات سراسری است و تکاپوی تشبیه حماس به داعش به شکست انجامیده و موج حمایت از فلسطینی‌ها همه جا برخاسته است. مهم‌ترین مراقبت وزارت خارجه باید حفظ همین سه موقعیت باشد تا ترامپ آنها را منتفی نکند و به هدر ندهد. در اصطلاح فوتبالی مراقب سه گل خودمان باشیم! در غزه البته با فاجعه انسانی روبه‌روییم و در اوکراین در اندازه‌ای کمتر.».

درباره این تحلیل گفتنی است:

۱) آمریکا در حوزه اقتصادی بیشترین سود را به خاطر تحریم روسیه و فروش گران‌قیمت نفت و گاز خود به اروپا می‌برد، به نحوی که برخی دولتمردان فرانسه و آلمان بارها از قیمت پنج برابر شده گاز آمریکا گلایه کرده‌اند.

۲) یکسره کردن کار جنگ اوکراین، دست اروپا و آمریکا نیست، آن هم در وضعیتی که روسیه در موضع قدرت قرار دارد.

۳) افزایش فروش نفت ایران، ربطی به جنگ اوکراین ندارد؛ بلکه نتیجه مایوس شدن از دغلبازی‌های برجامی غرب و اهتمام به دور زدن تحریم هست بایدن هم نتوانست دخالتی در معاملات نفتی ایران و چین بکند، نه این که به ادعای هم‌میهن، چشمانش را ببندد!

۴) آمریکا فارغ از آمد و شد رؤسای جمهور در کاخ سفید، در افغانستان متحمل شکست سنگینی شد و به ناچار، این کشور اشغال شده را تخلیه کرد. پس از آن هم تلاش زیادی برای ناامن‌سازی مرز افغانستان با ایران، درگیری دوطرف و ایجاد بی‌ثباتی صورت گرفت که ناکام ماند. به عبارت دیگر، دوران بایدن، اوج تلاش‌های مشترک آمریکا و انگلیس و اسرائیل برای بی‌ثبات‌سازی مرزهای شرقی ایران بود و ناکام ماند.

۵) در موضوع جنگ غزه نیز، پای آمریکا در هر صورت گیر است؛ چه به حمایت از اسرائیل ادامه دهد و چه شکست بزرگ را پس از هفت ماه حمایت همه‌جانبه نظامی و اقتصادی بپذیرد. آمریکا نخواهد توانست چیزی جز خسارت‌های سنگین، از سرانجام جنگ غره درو کند.

۶) اذعان هم‌میهن به این که ایران دست کم سه بر صفر در تحولات منطقه از آمریکا جلو افتاده، در حالی است که محافل غربگرا تا همین چند سال قبل می‌گفتند آمریکا کدخدای دنیاست و ظرف پنج دقیقه می‌تواند تمام توان نظامی ما را نابود کند و بنابراین به ادعای نشریه صدا (که سردبیرش با هم‌میهن مشترک است) باید مانند برّه و برده و از موضع تحقیرشدگی، با ترامپ یا بایدن مذاکره کرد!

دیگر خبرها

  • مسکو در بزنگاه تصمیم درباره اردوغان
  • آمریکا در بحرانی‌ترین دوره‌ تاریخ خود قرار دارد
  • اردوغان: کارهای ناتمام‌ خود را در سوریه به پایان خواهیم رساند
  • فیلمبرداری «دست خدا» آغاز شد/ روایتی سینمایی از تصمیم زن عروسک‌فروش
  • چرا ترکیه روابط تجاری با رژیم صهیونیستی را تعلیق کرد؟
  • سوریه:آمریکا صلاحیت اظهار نظر درباره حقوق بشر را ندارد
  • پیام رهبری به خانواده سردار ترور شده در سوریه
  • اعتراف روزنامه غربگرا: ایران  سه بر صفر از آمریکا جلو است
  • ترامپ بهترین دوست اسرائیل!
  • کشته‌شدن ۴ تروریست پ‌ک‌ک در سوریه و عراق